سکس تراپی

اهمیت مشاوره قبل از ازدواج

ازدواج یکی از مهمترین اتفاق و اهداف زندگی هر فرد می باشد  که در آن فرد یک فرد دیگر را جهت همسفری و همراهی در اتفاقات و تصمیم های مهم زندگی که در آینده پیشرو دارد انتخاب و سهیم می کند که در صورت عدم انتخاب درست این همسفر، تاوانهای جبران ناپذیر چه از بابت مادی و چه ازبابت معنوی و روحی-عاطفی متحمل خواهد شد و چه بسا خانه های که قبل از ازدواج، به امید ازدواج و زندگی بهتر  ساخته تبدیل به خاکستر خواهد شد. جا دارد بگویم

طی این مرحله به همرهی خضر مکن                        ظلمات است بترس از خطر گمراهی

بنابراین جهت تصمیم و انتخاب درست متخصص داریم؛ در اینجا متخصصی که در حیطه مشاوره قبل از ازدواج اطلاعات و تجربه کاری داشته باشد می تواند کمک شایان به ما بکند.

......................

مهارت های زندگی زناشویی : مهارت گوش دادن

گوش دادن مهم ترین مهارت ارتباطی است که می تواند باعث ایجاد و تداوم احساس صمیمیت شود. وقتی خوب گوش می دهید، همسرتان را بهتر درک می کنید، دقیقا با وی همساز می شوید، از رابطه زناشویی تان بیشتر لذت می برید و بدون ذهن خوانی دلیل رفتار و گفتار همسرتان را می فهمید. گوش دادن نوعی تعهد و ارج نهادن به همسرتان است. گوش دادن تعهدی برای درک و همدلی، کنار گذاشتن علایق، نیازها و پیش داوری های خود، برای دیدن مسائل از نگاه همسرتان است. همچنین گوش دادن بیانگر این پیام است: "من به تو توجه دارم و می خواهم بدانم فکر، احساس و خواسته تو چیست؟".

موانع گوش دادن:

ذهن خوانی: وقتی نسبت به آنچه همسرتان می گوید، بی توجه یا بی اعتماد هستید و در عین حال سعی می کنید معنای واقعی حرف او را بفهمید، در واقع در حال ذهن خوانی هستید. کسانی که ذهن خوانی می کنند معمولا به حالت های ظریف همسرشان مانند لحن صدا، حالت چهره و وضعیت بدنی اهمیت بیشتری می دهند و در سایه حدس های خود، محتوای واقعی گفته های همسرشان را نادیده می گیرند. ذهن خوانی باعث از بین رفتن احساس تعلق و صمیمت می شود، چون به خاطر امور خیالی، مسائل بدیهی را نادیده می گیرد.

مرور ذهنی: در اینجا به قدری به مرور ذهنی چیزی که بعدا می خواهید بگویید مشغول می شوید که هرگز واقعا آنچه را که همسرتان می گوید نمی شنوید. گاهی اوقات ممکن است زنجیره کاملی از حرفها را در ذهنتان مرور کنید: "من خواهم گفت... بعد همسرم خواهد گفت... آن وقت من هم خواهم گفت..."

گوش دادن انتخابی: به این معنی که شما به برخی از چیزها گوش می کنید و به برخی دیگر گوش نمی دهید. برای مثال ممکن است به نشانه های عصبانیت، غمگینی یا اضطراب همسرتان گوش دهید، ولی وقتی احساس می کنید که همسرتان سر حال است و انتظار نمی رود که با آشفتگی هیجانی واکنش نشان دهید، گوش کردن را متوقف می کنید. هم چنین گوش دادن انتخابی باعث می شود که چیزهایی را که نمی خواهید بشنوید، نشنوید. برای مثال ممکن است گوش های شما فقط زمانی خوب کار کنند که همسرتان شروع به صحبت درباره خانواده خودش یا مهاجرت به شهر دیگر می کند.

قضاوت کردن: قضاوت کردن به این معنی است که شما گوش کردن به همسرتان را به دلیل قضاوت منفی متوقف می کنید، یا فقط برای سرزنش کردن و زدن برچسب منفی به همسرتان گوش می کنید. اگر فکر کنید که همسرتان احمق، متعصب یا دیوانه است، گوش کردن را متوقف می کنید یا فقط برای جمع آوری شواهد بیشتر در مورد حماقت یا دیوانگی او به حرفهایش گوش می کنید.

خیال پردازی: هر کسی ممکن است دچار حواس پرتی شود، وقتی برای سالیان طولانی با کسی زندگی می کنید، ممکن است به راحتی گوش دادن به او را متوقف کنید و درگیر خیال پردازی هایتان شوید. اگر توجه کردن به همسرتان برای شما سخت است این می تواند یک نشانه خطر باشد مبنی بر اینکه شما از برقراری ارتباط با همسرتان و یا از برخی مسائل دیگر اجتناب می کنید.

دکتر نسرین زمانی

ادامه دارد...  

نصیحت کردن: همسرتان به سختی می تواند یک جمله کامل بگوید، چون خیلی زود شروع به نصیجت کردن می کنید. کنجکاوی شما برای یافتن یک راه حل درست و میل به درست کردن همه چیز، شما را از شنیدن حرف های همسرتان و درک نیاز او به شنیده شدن، غافل می کند.

یکی به دو کردن: شما فقط برای مخالفت کردن، جر و بحث کردن و مباحثه کردن، گوش می دهید. بنابراین موعضی را اتخاذ کرده و بدون توجه به اینکه همسرتان چه می گوید، از آن دفاع می کنید. در بسیاری از روابط مشکل دار، یکی به دو کردن سبک ارتباطی رایجی است.

حق به جانب بودن: این مانع شما را از گوش دادن به هر چیزی که حاکی از آن است که شما صد در صد کامل نیستید باز می دارد. برای اجتناب از هر چیزی که نشان دهنده اشتباه شما باشد، دروغ می گویید، داد و فریاد می کنید، موضوع بحث را عوض می کنید، دست به توجیه می زنید، طفره می روید، بهانه می آورید، تهمت می زنید، یا به شیوه دیگر از انتقاد فرار می کنید.

منحرف کردن بحث: هر وقت صحبت راجع به شخص شما یا تهدید کننده باشد خیلی زود موضوع را عوض کرده یا آن را به شوخی می گیرید. در واقع با عوض کردن موضوع و شوخی کردن، از گوش دادن به نگرانی های جدی همسرتان اجتناب می کنید.

تسلی دادن: در این حالت خیلی زود با گفته های همسرتان موافقت می کنید. به محض اینکه همسرتان تردید، ناراحتی و نگرانی خود را درباره چیزی ابراز می کند، شما با گفتن اینکه " بله حق با شما است... می دانم... متاسفم... درستش می کنم" وسط حرف او می پرید. شما به قدری نگران خوب بودن، حمایتگر و هم نوا بودن هستید که به همسرتان فرصت کافی برای بیان افکارش نمی دهید.

ارتباط سالم در روابط زوجین

ارتباط سالم، به معنی پذیرفتن مسئولیت پیامد آن چیزی است که می گویید. ارتباط سالم بدان معناست که صادق بودن بهتر از دروغ گفتن و بیان نصف حقیقت است. بیان کامل واقعیت بهتر از ناگفته گذاشتن قسمت های مهم ارتباط است. و از همه مهمتر این که حمایت گر بودن است که باعث تقویت صمیمیت و درک متقابل می شود نه گرفتن موضع دفاعی و فاصله گیری. ارتباط ناسالم و تحقیرآمیز بین زوج ها، عزت نفس هر دوی آنها را تخریب می کند و حل دوجانبه ی مسائل را تقریبا ناممکن می سازد. از طرف دیگر ارتباط سالم از عزت نفس افراد محافظت نموده و فضای امنی را برای حل و فصل مسائل فراهم می سازد.

اصول ده گانه ی ارتباط سالم

اگر از این رهنمود های اساسی پیروی کنید، واقعا به ارتباط ناسالم با شریک زندگی تان پایان خواهید داد. در طول این فرایند، میزان ناراحتی و خشم به طور قابل ملاحظه ای کاهش خواهد یافت.

  1. از به کار بردن کلمات قضاوت آمیز و دوپهلو پرهیز کنید. این حرفهای تند حاکی از معیوب بودن همسرتان هستند. کلماتی مانند "عدم تلاش کامل... رفتار بچگانه... عدم همکاری... سبک رفتار خودخواهانه... رفتار کردن ماننده درمانده ها... مثل همیشه بی فکر... یک شکست کامل..." این کلمات احساس ارزشمندی فرد را مورد حمله قرار داده و به آن لطمه می زنند، بنابراین در رابطه بین زن و شوهرهای صمیمی جایی ندارند.
  2. از برچسب زدن های کلی بپرهیزید. برچسب زدنهای کلی در واقع زیر سوال بردن هویت کلی همسرتان است. او " کودن، دیوانه، تنبل، خودخواه، بی مصرف، بی کفایت یا خنگ" است. توجه داشته باشید که این نوع برچسب زدن ها نه رفتار همسرتان، بلکه کل شخصیت او را زیر سوال می برند و حاکی از این پیام هستند که همسرتان بد است، نه فقط در این لحظه بلکه همیشه. هنگامی که برچسب های کلی را به فرد می زنید، ممکن است مانند تنبیه مناسب، درست و منصفانه به نظر برسند اما نتیجه ی آنها از بین رفتن اعتماد، صمیمیت و نزدیکی است.
  3. از پیام های "تو" سرزنشگر و اتهام آمیز پرهیز کنید. " تو هیچ وقت به موقع به خانه نمی آیی"... " تو هیچ وقت با من جایی نمی روی"... "تو در همه کارها مرا تنها می گذاری"... تو هرگز از من نمی پرسی که چه می خواهم"... تو به کارت بیشتر از من علاقه داری". جوهره اصلی پیام "تو" به طور ساده این است: " من ناراحت هستم و تو باعث آن هستی" و معمولا معنای ضمنی پیام "تو" این است: " تو بد و خطاکاری که این کار را با من کردی". ببینید چگونه پیام "تو" نقطه مقابل پیام "من" است.

پیام "تو": تو همیشه با دیر آمدن به خانه، بعد از ظهر ما را خراب می کنی.

پیام "من": وقتی تو دیر به خانه می آیی من به خاطر این که نمی توانم بعد از ظهر را با تو باشم، احساس غمگینی می کنم.

ارتباط سالم در روابط زوجین

ادامه ...

 

  1. از پرداختن به گذشته های خیلی دور پرهیز کنید. ارتباط سالم بر مسئله کنونی متمرکز است، ولی ارتباط ناسالم بیشتر به مسائل گذشته می پردازد. " تو هفته قبل و یک ماه قبل در خانه فلانی هم این کار را با من کردی". همچنین موقع تحویل سال جدید نیز همین کار لعنتی را انجام دادی". پیام این است: "تو بدی، تو بدی، تو بدی، تو همیشه این عیب را داشتی و اصلا بهتر نمی شوی". گاهی اوقات گذشته می تواند یک چشم انداز مفید و یک دید طولی از یک مسئله فراهم سازد. اما غالبا با برگشت به گذشته های دور، صرفا دعوایی علیه همسرتان مطرح می کنید و شواهدی برای تاکید بر اهمیت ضعف ها و کاستی های او جمع آوری می کنید. قاعده کلی که باید از آن پیروی کنید این است: وقتی عصبانی هستید هرگز مسائل گذشته ی دور را مطرح نکنید. چون عصبانیت بیشتر از آن که به روشن سازی مسائل کمک کند شما را به مسائل گذشته معطوف می سازد.
  2. از مقایسه های منفی خودداری کنید. ارتباط سالم باعث می شود که همسرتان درباره خودش احساس بدی نداشته باشد. هدف ارتباط سالم کمک کردن به همدیگر است نه صدمه زدن. این نوع ارتباط بیشتر بر حل و فصل مسائل تاکید دارد نه بر طرد کردن. مقایسه های منفی هرگز چیزی را حل نمی کنند. چون کارکرد اصلی آنها تنبیه و حمله است.
  3. از تهدید کردن بپرهیزید. پیام اساسی نهفته در تهدید این است: تو بدی و من می خواهم تو را تنبیه کنم. " اگر به خانه خواهرت بروی انتظار نداشته باش که وقتی برگشتی مرا اینجا ببینی..." اگر تو نمی توانی یک تفریح ساده ای مثل سینما رفتن را با من انجام بدی من افراد زیادی را می شناسم که می توانند این کار را برای من بکنند... اگر وقتی به خانه می رسم مودبانه حرف نزنی از بیرون رفتن آخر هفته خبری نخواهد بود". پیام تو بد هستی به اندازه کافی دردناک است اما داشتن قصد عمدی برای صدمه زدن به مراتب برای رابطه شما مخرب تر است.

 

 

ادامه دارد...

 

دکتر نسرین زمانی

دکتری روانشناسی                      

مشاوره ازدواج، مشاوره جنسی، سکس تراپی، مشاوره خانواده در تبریز، مشاوره قبل از ازدواج در تبریز، مشاوره تحصیلی و  کنکور در تبریز، مشاوره کار در تبریز، مشاوره کودک و نوجوان تبریز، تستهای هوش، شخصیت و استعدادیابی در تبریز، مشاوره تلفنی و روانشناس خوب در تبریز

 


اهمیت مشاوره قبل از ازدواج

ازدواج یکی از مهمترین اتفاق و اهداف زندگی هر فرد می باشد  که در آن فرد یک فرد دیگر را جهت همسفری و همراهی در اتفاقات و تصمیم های مهم زندگی که در آینده پیشرو دارد انتخاب و سهیم می کند که در صورت عدم انتخاب درست این همسفر، تاوانهای جبران ناپذیر چه از بابت مادی و چه ازبابت معنوی و روحی-عاطفی متحمل خواهد شد و چه بسا خانه های که قبل از ازدواج، به امید ازدواج و زندگی بهتر  ساخته تبدیل به خاکستر خواهد شد. جا دارد بگویم

طی این مرحله به همرهی خضر مکن                        ظلمات است بترس از خطر گمراهی

بنابراین جهت تصمیم و انتخاب درست متخصص داریم؛ در اینجا متخصصی که در حیطه مشاوره قبل از ازدواج اطلاعات و تجربه کاری داشته باشد می تواند کمک شایان به ما بکند.

......................

مهارت های زندگی زناشویی : مهارت گوش دادن

گوش دادن مهم ترین مهارت ارتباطی است که می تواند باعث ایجاد و تداوم احساس صمیمیت شود. وقتی خوب گوش می دهید، همسرتان را بهتر درک می کنید، دقیقا با وی همساز می شوید، از رابطه زناشویی تان بیشتر لذت می برید و بدون ذهن خوانی دلیل رفتار و گفتار همسرتان را می فهمید. گوش دادن نوعی تعهد و ارج نهادن به همسرتان است. گوش دادن تعهدی برای درک و همدلی، کنار گذاشتن علایق، نیازها و پیش داوری های خود، برای دیدن مسائل از نگاه همسرتان است. همچنین گوش دادن بیانگر این پیام است: "من به تو توجه دارم و می خواهم بدانم فکر، احساس و خواسته تو چیست؟".

موانع گوش دادن:

ذهن خوانی: وقتی نسبت به آنچه همسرتان می گوید، بی توجه یا بی اعتماد هستید و در عین حال سعی می کنید معنای واقعی حرف او را بفهمید، در واقع در حال ذهن خوانی هستید. کسانی که ذهن خوانی می کنند معمولا به حالت های ظریف همسرشان مانند لحن صدا، حالت چهره و وضعیت بدنی اهمیت بیشتری می دهند و در سایه حدس های خود، محتوای واقعی گفته های همسرشان را نادیده می گیرند. ذهن خوانی باعث از بین رفتن احساس تعلق و صمیمت می شود، چون به خاطر امور خیالی، مسائل بدیهی را نادیده می گیرد.

مرور ذهنی: در اینجا به قدری به مرور ذهنی چیزی که بعدا می خواهید بگویید مشغول می شوید که هرگز واقعا آنچه را که همسرتان می گوید نمی شنوید. گاهی اوقات ممکن است زنجیره کاملی از حرفها را در ذهنتان مرور کنید: "من خواهم گفت... بعد همسرم خواهد گفت... آن وقت من هم خواهم گفت..."

گوش دادن انتخابی: به این معنی که شما به برخی از چیزها گوش می کنید و به برخی دیگر گوش نمی دهید. برای مثال ممکن است به نشانه های عصبانیت، غمگینی یا اضطراب همسرتان گوش دهید، ولی وقتی احساس می کنید که همسرتان سر حال است و انتظار نمی رود که با آشفتگی هیجانی واکنش نشان دهید، گوش کردن را متوقف می کنید. هم چنین گوش دادن انتخابی باعث می شود که چیزهایی را که نمی خواهید بشنوید، نشنوید. برای مثال ممکن است گوش های شما فقط زمانی خوب کار کنند که همسرتان شروع به صحبت درباره خانواده خودش یا مهاجرت به شهر دیگر می کند.

قضاوت کردن: قضاوت کردن به این معنی است که شما گوش کردن به همسرتان را به دلیل قضاوت منفی متوقف می کنید، یا فقط برای سرزنش کردن و زدن برچسب منفی به همسرتان گوش می کنید. اگر فکر کنید که همسرتان احمق، متعصب یا دیوانه است، گوش کردن را متوقف می کنید یا فقط برای جمع آوری شواهد بیشتر در مورد حماقت یا دیوانگی او به حرفهایش گوش می کنید.

خیال پردازی: هر کسی ممکن است دچار حواس پرتی شود، وقتی برای سالیان طولانی با کسی زندگی می کنید، ممکن است به راحتی گوش دادن به او را متوقف کنید و درگیر خیال پردازی هایتان شوید. اگر توجه کردن به همسرتان برای شما سخت است این می تواند یک نشانه خطر باشد مبنی بر اینکه شما از برقراری ارتباط با همسرتان و یا از برخی مسائل دیگر اجتناب می کنید.

دکتر نسرین زمانی

ادامه دارد...  

نصیحت کردن: همسرتان به سختی می تواند یک جمله کامل بگوید، چون خیلی زود شروع به نصیجت کردن می کنید. کنجکاوی شما برای یافتن یک راه حل درست و میل به درست کردن همه چیز، شما را از شنیدن حرف های همسرتان و درک نیاز او به شنیده شدن، غافل می کند.

یکی به دو کردن: شما فقط برای مخالفت کردن، جر و بحث کردن و مباحثه کردن، گوش می دهید. بنابراین موعضی را اتخاذ کرده و بدون توجه به اینکه همسرتان چه می گوید، از آن دفاع می کنید. در بسیاری از روابط مشکل دار، یکی به دو کردن سبک ارتباطی رایجی است.

حق به جانب بودن: این مانع شما را از گوش دادن به هر چیزی که حاکی از آن است که شما صد در صد کامل نیستید باز می دارد. برای اجتناب از هر چیزی که نشان دهنده اشتباه شما باشد، دروغ می گویید، داد و فریاد می کنید، موضوع بحث را عوض می کنید، دست به توجیه می زنید، طفره می روید، بهانه می آورید، تهمت می زنید، یا به شیوه دیگر از انتقاد فرار می کنید.

منحرف کردن بحث: هر وقت صحبت راجع به شخص شما یا تهدید کننده باشد خیلی زود موضوع را عوض کرده یا آن را به شوخی می گیرید. در واقع با عوض کردن موضوع و شوخی کردن، از گوش دادن به نگرانی های جدی همسرتان اجتناب می کنید.

تسلی دادن: در این حالت خیلی زود با گفته های همسرتان موافقت می کنید. به محض اینکه همسرتان تردید، ناراحتی و نگرانی خود را درباره چیزی ابراز می کند، شما با گفتن اینکه " بله حق با شما است... می دانم... متاسفم... درستش می کنم" وسط حرف او می پرید. شما به قدری نگران خوب بودن، حمایتگر و هم نوا بودن هستید که به همسرتان فرصت کافی برای بیان افکارش نمی دهید.

ارتباط سالم در روابط زوجین

ارتباط سالم، به معنی پذیرفتن مسئولیت پیامد آن چیزی است که می گویید. ارتباط سالم بدان معناست که صادق بودن بهتر از دروغ گفتن و بیان نصف حقیقت است. بیان کامل واقعیت بهتر از ناگفته گذاشتن قسمت های مهم ارتباط است. و از همه مهمتر این که حمایت گر بودن است که باعث تقویت صمیمیت و درک متقابل می شود نه گرفتن موضع دفاعی و فاصله گیری. ارتباط ناسالم و تحقیرآمیز بین زوج ها، عزت نفس هر دوی آنها را تخریب می کند و حل دوجانبه ی مسائل را تقریبا ناممکن می سازد. از طرف دیگر ارتباط سالم از عزت نفس افراد محافظت نموده و فضای امنی را برای حل و فصل مسائل فراهم می سازد.

اصول ده گانه ی ارتباط سالم

اگر از این رهنمود های اساسی پیروی کنید، واقعا به ارتباط ناسالم با شریک زندگی تان پایان خواهید داد. در طول این فرایند، میزان ناراحتی و خشم به طور قابل ملاحظه ای کاهش خواهد یافت.

  1. از به کار بردن کلمات قضاوت آمیز و دوپهلو پرهیز کنید. این حرفهای تند حاکی از معیوب بودن همسرتان هستند. کلماتی مانند "عدم تلاش کامل... رفتار بچگانه... عدم همکاری... سبک رفتار خودخواهانه... رفتار کردن ماننده درمانده ها... مثل همیشه بی فکر... یک شکست کامل..." این کلمات احساس ارزشمندی فرد را مورد حمله قرار داده و به آن لطمه می زنند، بنابراین در رابطه بین زن و شوهرهای صمیمی جایی ندارند.
  2. از برچسب زدن های کلی بپرهیزید. برچسب زدنهای کلی در واقع زیر سوال بردن هویت کلی همسرتان است. او " کودن، دیوانه، تنبل، خودخواه، بی مصرف، بی کفایت یا خنگ" است. توجه داشته باشید که این نوع برچسب زدن ها نه رفتار همسرتان، بلکه کل شخصیت او را زیر سوال می برند و حاکی از این پیام هستند که همسرتان بد است، نه فقط در این لحظه بلکه همیشه. هنگامی که برچسب های کلی را به فرد می زنید، ممکن است مانند تنبیه مناسب، درست و منصفانه به نظر برسند اما نتیجه ی آنها از بین رفتن اعتماد، صمیمیت و نزدیکی است.
  3. از پیام های "تو" سرزنشگر و اتهام آمیز پرهیز کنید. " تو هیچ وقت به موقع به خانه نمی آیی"... " تو هیچ وقت با من جایی نمی روی"... "تو در همه کارها مرا تنها می گذاری"... تو هرگز از من نمی پرسی که چه می خواهم"... تو به کارت بیشتر از من علاقه داری". جوهره اصلی پیام "تو" به طور ساده این است: " من ناراحت هستم و تو باعث آن هستی" و معمولا معنای ضمنی پیام "تو" این است: " تو بد و خطاکاری که این کار را با من کردی". ببینید چگونه پیام "تو" نقطه مقابل پیام "من" است.

پیام "تو": تو همیشه با دیر آمدن به خانه، بعد از ظهر ما را خراب می کنی.

پیام "من": وقتی تو دیر به خانه می آیی من به خاطر این که نمی توانم بعد از ظهر را با تو باشم، احساس غمگینی می کنم.

ارتباط سالم در روابط زوجین

ادامه ...

 

  1. از پرداختن به گذشته های خیلی دور پرهیز کنید. ارتباط سالم بر مسئله کنونی متمرکز است، ولی ارتباط ناسالم بیشتر به مسائل گذشته می پردازد. " تو هفته قبل و یک ماه قبل در خانه فلانی هم این کار را با من کردی". همچنین موقع تحویل سال جدید نیز همین کار لعنتی را انجام دادی". پیام این است: "تو بدی، تو بدی، تو بدی، تو همیشه این عیب را داشتی و اصلا بهتر نمی شوی". گاهی اوقات گذشته می تواند یک چشم انداز مفید و یک دید طولی از یک مسئله فراهم سازد. اما غالبا با برگشت به گذشته های دور، صرفا دعوایی علیه همسرتان مطرح می کنید و شواهدی برای تاکید بر اهمیت ضعف ها و کاستی های او جمع آوری می کنید. قاعده کلی که باید از آن پیروی کنید این است: وقتی عصبانی هستید هرگز مسائل گذشته ی دور را مطرح نکنید. چون عصبانیت بیشتر از آن که به روشن سازی مسائل کمک کند شما را به مسائل گذشته معطوف می سازد.
  2. از مقایسه های منفی خودداری کنید. ارتباط سالم باعث می شود که همسرتان درباره خودش احساس بدی نداشته باشد. هدف ارتباط سالم کمک کردن به همدیگر است نه صدمه زدن. این نوع ارتباط بیشتر بر حل و فصل مسائل تاکید دارد نه بر طرد کردن. مقایسه های منفی هرگز چیزی را حل نمی کنند. چون کارکرد اصلی آنها تنبیه و حمله است.
  3. از تهدید کردن بپرهیزید. پیام اساسی نهفته در تهدید این است: تو بدی و من می خواهم تو را تنبیه کنم. " اگر به خانه خواهرت بروی انتظار نداشته باش که وقتی برگشتی مرا اینجا ببینی..." اگر تو نمی توانی یک تفریح ساده ای مثل سینما رفتن را با من انجام بدی من افراد زیادی را می شناسم که می توانند این کار را برای من بکنند... اگر وقتی به خانه می رسم مودبانه حرف نزنی از بیرون رفتن آخر هفته خبری نخواهد بود". پیام تو بد هستی به اندازه کافی دردناک است اما داشتن قصد عمدی برای صدمه زدن به مراتب برای رابطه شما مخرب تر است.

 

 

ادامه دارد...

 

دکتر نسرین زمانی

دکتری روانشناسی                      

مشاوره ازدواج، مشاوره جنسی، سکس تراپی، مشاوره خانواده در تبریز، مشاوره قبل از ازدواج در تبریز، مشاوره تحصیلی و  کنکور در تبریز، مشاوره کار در تبریز، مشاوره کودک و نوجوان تبریز، تستهای هوش، شخصیت و استعدادیابی در تبریز، مشاوره تلفنی و روانشناس خوب در تبریز

 

برو به فعالیت های مرکز